دلم‌ می‌خواست‌ در عصر دیگری دوستت‌ می داشتم‌ ! در عصری مهربان‌تر و شاعرانه‌تر ! عصری که‌ عطرِ کتاب‌ ، عطرِ یاس‌ و عطرِ آزادی را بیشتر حس‌ می کرد ! دلم‌ می خواست‌ تو را در عصر شمع‌ دوست‌ می داشتم‌ ! در عصر هیزم‌ و بادبزن‌های اسپانیایی و نامه‌های نوشته‌ شده‌ با پـر و پیراهن‌های تافته‌ی رنگارنگ‌ ! نه‌ در عصر دیسکو ، ماشین‌های فراری و شلوارهای جین‌ ! دلم‌ می خواست‌ تو را در عصرِ دیگری می دیدم‌ ! عصری که‌ در آن‌ گنجشکان‌ ، پلیکان‌ها و پریان‌ دریایی حاکم‌ بودند ! عصری که‌ از آن‌ِ نقاشان‌ بود ، از آن‌ِ موسیقی دان‌ها ، عاشقان‌ ، شاعران‌ ، کودکان‌ و دیوانگان‌ ! دلم‌ می خواست‌ تو با من‌ بودی در عصری که‌ بر گل‌ُ شعرُ بوریا وُ زن‌ ستم‌ نبود ! ولی‌ افسوس‌ ! ما دیر رسیدیم‌ ما گل عشق‌ را جستجو می کنیم‌ ، در عصری که‌ با عشق بیگانه‌ است‌ ! (نزار قبانی)
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1394/07/17 - 23:26 توسط Mobile